یک روزدودوست ازکنارساحل میرفتند یکی ازآنهابه آن یکی سیلی زد .دوست سیلی خورده روی شن ها نوشت که دوستم امروز به من سیلی زد.کمی رفتند جلوتر اون دوست سیلی خورده داشت قرق میشدکه اون یکی دوستش که سیلی زده بود اورانجات داد.اون دوست سیلی خورده بامیخ روی تخته سنگ نوشت امروز دوستم من را نجات داد.